نافرمانبردار


مترادف نافرمانبردار: حرف نشنو، سرکش، طاغی، عاصی، گردنکش

متضاد نافرمانبردار: فرمانبردار، مطیع

لغت نامه دهخدا

نافرمانبردار. [ ف َ ب ُ ] ( ص مرکب ) عصی. ( از زمخشری ). که فرمان بردار نیست. عاصی. نافرمان. سرکش. طاغی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه فرمان نبردعاصی سرکش مقابل فرمانبردار

پیشنهاد کاربران

بپرس