نافرزان

لغت نامه دهخدا

نافرزان. [ ف َ ] ( ص مرکب ) که فرزان نیست. که فرزانگی ندارد. نافرزانه. جاهل. آنکه حکیم نیست. ( یادداشت مؤلف ) :
مخالفان تو بی فرهند و بی فرهنگ
معادیان تو نافرخند و نافرزان.
بهرامی.

پیشنهاد کاربران

بی فرزانه. [ ف َ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی فرزانه ) مرادف بی دانش و قیاس. آنست که نافرزانه باشد. ( آنندراج ) . نادان و بی عقل. ( ناظم الاطباء ) :
خلق میگویند جاه و منصب از فرزانگی است
گو مباش آنها که ما رندان بی فرزانه ایم.
سعدی.

بپرس