( به ضمّ ت ) کسی که ناف او ترش مزه گشته است.
مثال: شیشه آب لیمو از دست حسن افتاد و شکست و سر تا پایش کثیف شد، و خودش ترش ناف
کنایه از کسی ست که با بستگان رفت و آمد نمی کند؛ کسی که به هر دلیل صله رحم به جای نمی آورد.
... [مشاهده متن کامل]
مثال ۱: خانواده علی بعد از اینکه او بدون رضایت پدرش با مریم ازدواج کرد، از او بریدند و او ناف ترش گشت.
مثال ۲: حسن آدم ترش نافی ست. سالی یک بار هم به پدرش سر نمی زند
مثال: شیشه آب لیمو از دست حسن افتاد و شکست و سر تا پایش کثیف شد، و خودش ترش ناف
کنایه از کسی ست که با بستگان رفت و آمد نمی کند؛ کسی که به هر دلیل صله رحم به جای نمی آورد.
... [مشاهده متن کامل]
مثال ۱: خانواده علی بعد از اینکه او بدون رضایت پدرش با مریم ازدواج کرد، از او بریدند و او ناف ترش گشت.
مثال ۲: حسن آدم ترش نافی ست. سالی یک بار هم به پدرش سر نمی زند