ناعط
لغت نامه دهخدا
ناعط. [ ع ِ ] ( اِخ ) قلعه ای است قدیمی بر فراز کوهی به ناحیت یمن که از آن یکی از [ ملوک ] ذوی الاذواء بود نزدیک عدن. ( از معجم البلدان ).
ناعط. [ ع ِ ] ( اِخ ) قصری است بر دو کوه به یمن هندان را. ( از معجم البلدان ).
ناعط. [ ع ِ ] ( اِخ )روستائی است به یمن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نام روستائی در یمن. ( ناظم الاطباء ). مخلافی است در یمن در آن است حصن ها و قریه ها و معاقل. ( معجم متن اللغة ).
ناعط. [ ع ِ ] ( اِخ ) لقب پدر گروهی از طایفه همدان. ( ناظم الاطباء ).بنوناعط؛ حیی است از بنی همدان. ( معجم متن اللغة ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید