ناظران


مترادف ناظران: حاضران، شاهدان، شهود، نظار

متضاد ناظران: صاحبنظران

لغت نامه دهخدا

ناظران. [ظِ ] ( ع اِ ) دو مجرای دمعه که از گوشه چشم به جانب بینی فرود می آید. ( ناظم الاطباء ). عرقان علی حرفی الانف یسیلان من المؤقین. ( اقرب الموارد ). دو رگ از سوی بینی. ( مهذب الاسماء ). نام دو رگ است در عرض بینی.

فرهنگ فارسی

تثنیه ناظر:۱ - دو بیننده .۲ - دو مجرای اشک که از گوشه چشم بجانب بینی فرود آید.

پیشنهاد کاربران

بپرس