ناصری قاجار
لغت نامه دهخدا
دل من در خم آن طره طرار بود
که دل آشوب و دلاویز و دلازار بود
گاه چون سلسله و گاه چو چوگان گردد
گاه چون دایره و گاه چو پرگار بود
گاه ابر است که پنهان رخ خورشید کند
گاه مشک است که بر توده گلنار بود.
رجوع به مجمعالفصحا ج 1 ص 57 شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید