ناصر بناکننده ( زاده ۱۳۲۰ – درگذشتهٔ ۶ شهریور ۱۳۹۴ ) معروف به ناصر پورپیرار و با نام مستعار ناریا؛ نویسنده و ویراستار ایرانی بود. او از شرکای محمد زهرایی و احمد عظیمی در نشر نیل و مؤسس نشر کارنگ بود که کتاب های خود را از طریق این مؤسساتِ نشر منتشر کرد. او دارای نظریاتی جنجالی در باب تاریخ ایران، پیش و پس از حمله اعراب به ایران، شاهنامه و فردوسی، سعدی و یهودیان بود که برخلاف پژوهش های علمیِ تاریخی است.
... [مشاهده متن کامل]
ناصر پورپیرار تاریخ ایران را «ساخته دست یهودیان» معرفی می کند. او باور داشت که هخامنشیان قومی خون ریز و وحشی بودند که «به دستور و مزدوری یهودیان» بر ایران چیره شده و آنچنان نسل کشی کرده اند که تا ۱۲ سده پیش از ظهور اسلام، جنبنده ای در جغرافیای فرضی ایران نمی زیسته است. او بخش اعظم امپراتوری هخامنشی و تمام امپراتوری اشکانی و ساسانی را انکار نموده و مدعی بود که آئین زرتشتی وجود نداشته، ایرانیان تا پیش از اسلام به هیچ دینی معتقد نبوده و کتاب اوستا در همین اواخر در هند نوشته شده است. او حمله اعراب به ایران را سرآغاز تاریخ ایران دانسته و میراث فرهنگ ایران را مرهون اعراب می دانست. برخی متخصصان ردیه هایی بر نظریات پورپیرار نوشته اند و برخی نیز نظرات او را بی ارزش تر و بی محتوا تر از آن دانسته اند که نقد شود.
پورپیرار زبان فارسی را بی مایه و فردوسی را مزدور توصیف کرده بود. او سلمان فارسی را زائیده توطئه یهودیان می دانست و گلستان سعدی را معیوب و ناقص می شمرد. او معتقد بود سعدی هیچگاه از شیراز خارج نشده و همه سفرهای وی جعلی است. او همچنین زبان ترکی را زبانی فاقد واژگان پایه ای و انتزاعی دانسته است. جلال متینی می گوید پورپیرار از چپ هایی بوده که مدتی پس از انقلاب ایران در زندان بوده و تواب شده است. مؤسسه انتشاراتی او مورد حمایت وزارت ارشاد بوده و با مؤسسه بنیاد نور ( زیر نظر محسن رفیق دوست ) ارتباط مالی و کاری دارد.
پورپیرار تحصیلات دانشورانه و آکادمیک نداشت. او در حالی همه مورخان رسمی را بی سواد می دانست که در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا که پرسید: «لطف می کنید مدارک تحصیلی و سوابق علمی خود را برای ما بیان کنید؟» پاسخ داد: «من هم جدی گفتم سوادی ندارم و اتفاقاً هر چه بی سوادتر باشم، بیشتر اسباب سرشکستگی مورخانی که قادر به پاسخ دادن به گفته های من نیستند، خواهم بود. »
... [مشاهده متن کامل]
ناصر پورپیرار تاریخ ایران را «ساخته دست یهودیان» معرفی می کند. او باور داشت که هخامنشیان قومی خون ریز و وحشی بودند که «به دستور و مزدوری یهودیان» بر ایران چیره شده و آنچنان نسل کشی کرده اند که تا ۱۲ سده پیش از ظهور اسلام، جنبنده ای در جغرافیای فرضی ایران نمی زیسته است. او بخش اعظم امپراتوری هخامنشی و تمام امپراتوری اشکانی و ساسانی را انکار نموده و مدعی بود که آئین زرتشتی وجود نداشته، ایرانیان تا پیش از اسلام به هیچ دینی معتقد نبوده و کتاب اوستا در همین اواخر در هند نوشته شده است. او حمله اعراب به ایران را سرآغاز تاریخ ایران دانسته و میراث فرهنگ ایران را مرهون اعراب می دانست. برخی متخصصان ردیه هایی بر نظریات پورپیرار نوشته اند و برخی نیز نظرات او را بی ارزش تر و بی محتوا تر از آن دانسته اند که نقد شود.
پورپیرار زبان فارسی را بی مایه و فردوسی را مزدور توصیف کرده بود. او سلمان فارسی را زائیده توطئه یهودیان می دانست و گلستان سعدی را معیوب و ناقص می شمرد. او معتقد بود سعدی هیچگاه از شیراز خارج نشده و همه سفرهای وی جعلی است. او همچنین زبان ترکی را زبانی فاقد واژگان پایه ای و انتزاعی دانسته است. جلال متینی می گوید پورپیرار از چپ هایی بوده که مدتی پس از انقلاب ایران در زندان بوده و تواب شده است. مؤسسه انتشاراتی او مورد حمایت وزارت ارشاد بوده و با مؤسسه بنیاد نور ( زیر نظر محسن رفیق دوست ) ارتباط مالی و کاری دارد.
پورپیرار تحصیلات دانشورانه و آکادمیک نداشت. او در حالی همه مورخان رسمی را بی سواد می دانست که در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا که پرسید: «لطف می کنید مدارک تحصیلی و سوابق علمی خود را برای ما بیان کنید؟» پاسخ داد: «من هم جدی گفتم سوادی ندارم و اتفاقاً هر چه بی سوادتر باشم، بیشتر اسباب سرشکستگی مورخانی که قادر به پاسخ دادن به گفته های من نیستند، خواهم بود. »