ناصر مکارم شیرازی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه]
ایشان در حدود ۱۴ سالگی رسمأ دروس دینی را در (مدرسه آقا باباخان شیراز) آغاز کردند و در مدت اندکی نیازهای خود را از علوم : صرف، نحو، منطق، بیان و بدیع تأمین نمودند.سپس توجه خود را به رشته فقه و اصول معطوف ساختند وبه خاطر نبوغ فوق العاده ای که داشتند مجموع دروس مقدماتی و سطح متوسط و عالی را در مدتی نزدیک به چهار سال! به پایان رساندند. در همین سالها گروهی از طلاب حوزه علمیه شیراز را نیز با تدریس خود بهره مند می ساختند. انتقادها و نظرات معظم له در قم تدریس و یا اضافه نسبت به متون علمی حوزه ها، آینده درخشان علمی ایشان را قطعی می ساخت و در محافل علمی و روحانی آن دیار، استعداد، نبوغ، دقت و عمق تفکر معظم له درج می شد و کسی نمی توانست این فضیلت خدادادی را انکار کند. این ستاره فروزان ، در حالی که هنوز بیش از هیجده سال از عمر شریفش نگذشته بود با فکر نافذ وقلمی روان، حاشیه ای بر (کفایة الأصول ) نوشت که نقاط مبهمی از این کتاب را روشن می ساخت. ایشان در ۱۸ سالگی وارد حوزه علمیه قم شدند و قریب پنج سال از جلسات علمی و درس اساتید بزرگ آن زمان مانند حضرت آ یة الله العظمی بروجردی و آیات برزگ دیگر – (رضوان الله علیهم) بهره گرفتند. معظم له برای آشنایی با نظرات و افکار اساتید بزرگ یکی از حوزه های عظیم شیعه در سال ۱۳۲۹هـ.ش وارد حوزه علمیه نجف اشرف گردید و در آنجا در دروس اساتید عالی مقام و بزرگی همچون أیات عظام: آقای حکیم و آقای خوئی و آقای عبدالهادی شیرازی و اساتید برجسته دیگر - قدس الله اسرارهم- شرکت جستند. معظم له در سن ۲۴ سالگی به اخذ اجازه اجتهاد مطلق از محضر دو نفر از آیات بزرگ نجف نائل شدند و حضرت آیت الله العظمی حکیم تقریظ کوتاه و پر محتوایی بر تقریرات ایشان از درس فقه (ابواب طهارت) نوشتند که بسیار ممتاز است. اقتباس و استفاضه از فیوض علمی دروس اساتید نجف همچنان ادامه داشت تا این که بر اثر نبود وسایل و امکانات، در ماه شعبان ۱۳۳۰ هـ.ش به ایران بازگشتند و در شهر مقدس قم که آن روز مشتاق رجال علمی بود مأوی گزیدند و در جمعی که باید بعدا اثری بس عظیم به وجود آوردند وارد شدند. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی بعد از بازگشت به ایران به تدریس سطوح عالی و سپس خارج (اصول ) و فقه پرداختند و قریب ۵۷ سال است که حوزه گرم درس خارج ایشان مورد استقبال طلاب و بسیاری از کتب مهم فقهی را پس از تدریس به رشته تحریر درآورده اند. در حال حاضر حوزه درس خارج ایشان یکی از پرجمعیت ترین دروس حوزه علمیه شیعه است و قریب به دو هزار نفر از طلاب و فضلای عالیقدر از محضر ایشان استفاده میکنند. ایشان از آغاز دوران جوانی به تألیف کتاب در رشته های مختلف عقاید و عارف اسلامی و مسأله ولایت و سپس تفسیر و فقه و اصول پرداختند، که بسیاری از این کتب به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است که همین امر سبب شده که ایشان یکی از مؤلفان بزرگ جهان اسلام محسوب شوند.

[ویکی شیعه] ناصر مَکارِم شیرازی (زاده ۱۳۰۵ش)، از مراجع تقلید شیعیان و یکی از استادان درس خارج فقه و اصول در قم. او یکی از هفت مرجع معرفی شده از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سال ۱۳۷۳ش است. مکارم شیرازی از جوانی تألیفاتی داشته و تا دهه ۱۳۹۰ش، نزدیک به یکصد اثر از وی منتشر شده است. وی از مدیران مجله مکتب اسلام به ویژه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. تفسیر نمونه، یکی از مهمترین تفاسیر معاصر از قرآن، حاصل کار گروهی به سرپرستی اوست. مکارم شیرازی، صاحب فتاوایی است که در فقه شیعه کم سابقه است؛ از جمله حرمت سیگار کشیدن و عدم نجاست ذاتی کفار. مدارس علمیه مانند مدرسه فقهی امام کاظم(ع)، مؤسسات پژوهشی مانند مرکز تخصصی شیعه شناسی، و همچنین شبکه ماهواره ای ولایت از جمله مراکزی است که از سوی دفتر وی اداره می شود.
ناصر مکارم شیرازی، از روحانیان فعال و یکی از سخنرانان انقلابی بوده که پیش از انقلاب اسلامی در نقاط مختلف ایران دست به فعالیت زده و زندانی و تبعید شده است. او عضو مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. در سال ۱۳۹۳ش، همایشی با مدیریت وی در قم و با عنوان «کنگره جهانی جریان های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» در واکنش به تحرکات گروه داعش برگزار شد و عالمانی از ۸۰ کشور جهان در آن حضور داشتند.
ناصر مکارم شیرازی، در سال ۱۳۰۵ش در شیراز متولد شد. پدر او بازرگان و فروشنده بود. تحصیلات دبستان و دبیرستان را در شیراز گذراند و در ۱۴ سالگی دروس دینی خود را در مدرسه آقا بابا خان شیراز آغاز کرد و در ۱۸ سالگی (۱۳۲۳ش) وارد حوزه علمیه قم شد. در سال ۱۳۲۹ش به نجف رفت، اما پس از یک سال اقامت و تحصیل، در سال ۱۳۳۰ش به قم بازگشت.

[ویکی اهل البیت] منبع: سایت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در سال 1305 هجری شمسی در شهر شیراز در میان یک خانواده مذهبی که به فضائل نفسانی و مکارم اخلاقی معروفند دیده به جهان گشود.
جد اعلای ایشان «حاج محمدباقر» که از تجار شیراز بشمار می رفت، در «سرای نو» شیراز به تجارت اشتغال داشت، لباسی شبیه لباس روحانیت می پوشید و پیوسته در مسجد «مولای» شیراز به جماعت حاضر می شد و مورد تکریم و احترام و اطمینان بود. جد ایشان مرحوم «حاج محمدکریم» فرزند حاج محمدباقر که او نیز عمامه ای بر سر داشت و در بازار در اثنای کار، کلاه پوستینی بر سر می گذاشت، در «سرای گمرک» شیراز و سپس در «بازار وکیل» به تجارت مشغول بود، همواره در مسجد «مولای» شیراز در نماز جماعت شرکت می کرد و از مرتبطین و نزدیکان مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمدجعفر محلاتی رحمه الله پدر مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ بهاءالدین محلاتی و مرحوم آیت الله حاج سید محمدجعفر طاهری رحمه الله به حساب می آمد.
پدرشان حاج محمدعلی او نیز از تجار معروف شیراز بود استاد در مورد پدرشان چنین می فرمایند: «پدرم علاقه زیادی به آیات قرآن داشت در دورانی که در مدارس ابتدایی تحصیل می کردم، گاهی شب ها مرا به اطاق خودش فرامی خواند و به من می گفت: ناصر! کتاب آیات منتخبه و ترجمه آن را برای من بخوان (این کتاب مجموعه آیاتی بود که توسط بعضی از دانشمندان، انتخاب شده و در زمان رضاخان در مدارس به عنوان تعلیمات دینی تدریس می شد) من آیات و ترجمه آن را برای او می خواندم و او لذت می برد».
نبوغ استاد از اوایل کودکی امری مشهود بود و در هر مرحله از مراحل عمرش آشکارتر می گشت.
روایتی که خود استاد از دوران کودکیش دارد چنین است: «دورترین خاطره ای که از دوران طفولیت به نظر دارم مربوط به زمانی است که بیماری مختصری داشتم و در گهواره خوابیده بودم، حادثه از این قرار بود که فصل تابستان بود و گاهواره من در گوشه حیاط خانه قرار داشت؛ در وسط حیاط، حوض آبی بود که می بایست از آب چاه، پر شود ولی چون حوض، نجس شده بود با آب چاه که از دلو به آن می ریختند پاک نمی شد، برای حل مشکل در شیراز چنین معمول بود که قسمت عمده حوض را با آب دستی پر می کردند سپس ظرف بزرگ چرمی به نام «کُر» - که واقعاً به مقدار کُر بود - را پر از آب می کردند و روی آن حوض، خالی می کردند تا با آبِ حوض مخلوط شود و همه پاک گردد (البته این توضیحات را من الآن می فهمم و در آن وقت به صورت کم رنگی می فهمیدم) بالاخره ظرف کُر را پر از آب کردند و روی حوض ریختند، حوض پر شد و آب از حوض بیرون ریخت و از زیر گهواره من هم گذشت و من همه این کارها را می دیدم و اجمالاً می فهمیدم و چنان به خاطرم مانده که گویی دیروز این امر اتفاق افتاده است!».
این جریان که یادآور قصه های افسانه ای و یا غیرافسانه ای مربوط به نبوغ افرادی مثل بوعلی است، به روشنی دلیل بر وجود یک هوشمندی فوق العاده در استاد بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس