ناصر سبحانی ( به کردی: ناسر سوبحانی ) ( ۲۱ مهر ۱۳۳۰، پاوه – ۲۸ اسفند ۱۳۶۸، سنندج ) از علمای اهل اسلام ایران و یکی از رهبران اخوان المسلمین ایران در کردستان ایران در دوران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
ناصر سبحانی در مهرماه سال ۱۳۳۰ در روستای دوریسان از توابع شهرستان پاوه زاده شد. او در سال ۱۳۴۷ راهی مدارس علوم دینی شد و در روستاهای استان های کردنشین ایران، از جمله حجره ماموستا ملا عبد الفتاح محمدی مطلق در نودشه، محمد زاهد ضیایی پاوه ای و محمدناصر ضیائی، به طلب علوم اسلامی پرداخت.
در سال ۱۳۵۳ پس از شش سال تلمّذ نزد اساتید مدارس علوم دینی کردستان ایران، ( چون دورود، محمودآباد، مریوان ) تحصیلات را در سطح عالی به پایان رسانید و پس از کسب اجازهٔ تدریس و افتاء از استادش محمدامین کانی سانان، به عنوان یکی از عالمان منطقه، مشغول تبلیغات مذهبی شد.
ناصر سبحانی با تأسیس مدرسهٔ علوم دینی«دوریسان»، دست به کار آموزش طلاب علوم دینی شد. او در کنار فعالیت های دینی، در مسایل اجتماعی نیز حضوری چشم گیر داشت. در سال ۱۳۵۸، چند ماه بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، به شهر پاوه رفت و در آن جا به کار دعوت اسلامی مشغول شد.
ناصر سبحانی پس از اولین دیدار با علامە مفتی زادە، تحولی شگرف یافت: مسیر شرک آلود و خرافی تصوف را رها کرد، رخت آخوندی از تن درآورد و با بینشی توحیدی بە زندگی ادامە داد. معتقد بود که عقاید را تنها از قرآن یا احادیث متواتری که ریشه روشن قرآنی ( او معتقد بود که احادیث صحیح حاصل درک پیامبر از قرآن هستند ) دارند باید استخراج کرد. البته تعداد بسیار کمی از احادیث را متوانر و قابل استناد در مسائل عقیده می دانست و استناد به احادیث آحاد در عقاید را نمی پذیرفت. و تعریف متداول صحابه، این که هر کسی که با پیامبر دیدار داشته است صحابه است و در نتیجه عادل، را نمی پذیرفت. در نتیجه بسیاری از روایات را پذیرفتنی نمی دانست. ناصر سبحانی همچنین از کتاب «اصطلاحات چهارگانه در قرآن» سیدابوالاعلی مودودی بسیار تأثیر پذیرفته بود و در بسیاری از گفتارها و نوشتارهایش به معنای اصلی واژگان «رب»، «اله»، «عبادت» و «دین»، که مودودی سعی کرده بود نشان دهد در صدر اسلام معانی متفاوتی داشته اند، ارجاع می داد.
ناصر سبحانی در تشکیل شورای مرکزی سنت ( شمس ) با کاکە احمد مفتی زاده همکاری کرد. وی به همراه کاکە احمد مفتی زاده و دیگر علمای اهل سنّت ایران و کردستان، در نشست ها و گفتگوهای متعددی با مسئولان جمهوری اسلامی ایران در کرمانشاه، قم و تهران مشارکت جدی داشت.




... [مشاهده متن کامل]
ناصر سبحانی در مهرماه سال ۱۳۳۰ در روستای دوریسان از توابع شهرستان پاوه زاده شد. او در سال ۱۳۴۷ راهی مدارس علوم دینی شد و در روستاهای استان های کردنشین ایران، از جمله حجره ماموستا ملا عبد الفتاح محمدی مطلق در نودشه، محمد زاهد ضیایی پاوه ای و محمدناصر ضیائی، به طلب علوم اسلامی پرداخت.
در سال ۱۳۵۳ پس از شش سال تلمّذ نزد اساتید مدارس علوم دینی کردستان ایران، ( چون دورود، محمودآباد، مریوان ) تحصیلات را در سطح عالی به پایان رسانید و پس از کسب اجازهٔ تدریس و افتاء از استادش محمدامین کانی سانان، به عنوان یکی از عالمان منطقه، مشغول تبلیغات مذهبی شد.
ناصر سبحانی با تأسیس مدرسهٔ علوم دینی«دوریسان»، دست به کار آموزش طلاب علوم دینی شد. او در کنار فعالیت های دینی، در مسایل اجتماعی نیز حضوری چشم گیر داشت. در سال ۱۳۵۸، چند ماه بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، به شهر پاوه رفت و در آن جا به کار دعوت اسلامی مشغول شد.
ناصر سبحانی پس از اولین دیدار با علامە مفتی زادە، تحولی شگرف یافت: مسیر شرک آلود و خرافی تصوف را رها کرد، رخت آخوندی از تن درآورد و با بینشی توحیدی بە زندگی ادامە داد. معتقد بود که عقاید را تنها از قرآن یا احادیث متواتری که ریشه روشن قرآنی ( او معتقد بود که احادیث صحیح حاصل درک پیامبر از قرآن هستند ) دارند باید استخراج کرد. البته تعداد بسیار کمی از احادیث را متوانر و قابل استناد در مسائل عقیده می دانست و استناد به احادیث آحاد در عقاید را نمی پذیرفت. و تعریف متداول صحابه، این که هر کسی که با پیامبر دیدار داشته است صحابه است و در نتیجه عادل، را نمی پذیرفت. در نتیجه بسیاری از روایات را پذیرفتنی نمی دانست. ناصر سبحانی همچنین از کتاب «اصطلاحات چهارگانه در قرآن» سیدابوالاعلی مودودی بسیار تأثیر پذیرفته بود و در بسیاری از گفتارها و نوشتارهایش به معنای اصلی واژگان «رب»، «اله»، «عبادت» و «دین»، که مودودی سعی کرده بود نشان دهد در صدر اسلام معانی متفاوتی داشته اند، ارجاع می داد.
ناصر سبحانی در تشکیل شورای مرکزی سنت ( شمس ) با کاکە احمد مفتی زاده همکاری کرد. وی به همراه کاکە احمد مفتی زاده و دیگر علمای اهل سنّت ایران و کردستان، در نشست ها و گفتگوهای متعددی با مسئولان جمهوری اسلامی ایران در کرمانشاه، قم و تهران مشارکت جدی داشت.



