ناصرالدین شاه

لغت نامه دهخدا

ناصرالدین شاه قاجار. [ ص ِ رُدْ دی هَِ ] ( اِخ ) ابن محمد شاه بن عباس میرزابن فتحعلی شاه قاجار. چهارمین سلاطین قاجاریه است. وی در ششم ماه صفر سال 1247 هَ. ق. متولد و به سال 1313 پس از 49 سال سلطنت کشته شد.
تاجگذاری. به سال 1264 هَ. ق. که محمدشاه قاجار به علت نقرس درگذشت ، ناصرالدین میرزا فرزند و ولی عهد وی در تبریز بود و بیش از هفده سال نداشت ، مقارن مرگ محمدشاه در اکثر بلاد ایران فتنه ها برخاسته بود. مردم کرمانشاه بر محبعلی خان حکمران خود شوریدند و اهالی شیراز بر نظام الدوله یاغی شدند. در بروجرد اوضاع آرام نبود و حسین خان سالار در خراسان کوس یاغیگری می نواخت و سیف الملوک میرزاپسر ظل السلطان نیز در تهران به دعوی سلطنت برخاسته بود، در همچو اوضاع آشفته ای مهد علیا مادر ولیعهد بامساعدت علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه و میرزا آقاخان وزیر لشکر زمام حکومت را در دست گرفت و به انتظار ورود پادشاه جدید به پایتخت ، نشست . ناصرالدین میرزا با شنیدن خبر مرگ پدر از تبریز حرکت کرد و با راهنمائی ها و مساعدتهای میرزا تقی خان وزیر نظام به تهران وارد شد و روز بعد تاج شاهی بر سر نهاد [ 23 ذیقعده 1264 ] و میرزا تقی خان وزیرنظام را قبل از ورود به تهران به امیرنظام ملقب کردو سپس که به تهران وارد شد و بر تخت شاهی جلوس کرد او را اتابک اعظم خواند و مقام صدارت عظمی بدو محول داشت ، اتابک اعظم که بعداً به نام امیرکبیر معروف شد یکی از وزیران پراثر نامدار ایران است و به دوران کوتاه مدت صدارت خویش در فرونشاندن آشوبها و استوار کردن پایه های تخت سلطنت ناصرالدین شاه کوشش ها کرد و آشوب خراسان را به سال 1266به دست سلطان مراد میرزا حسام السلطنه با کشتن حسن خان سالار و فرزندش و برادرش فرونشاند. از وقایع دوران سلطنت ناصرالدین شاه گذشته از فتنه سالار در خراسان ،یکی هم بسط دعوت سیدعلی محمدباب و پیدایش مذهب بابی است که مقداری از نیروی دولت و فکر شاه متوجه فرونشاندن آشوبهائی که بابیان در نقاط مختلف کشور برپا می کردند شد . از اتفاقات نامطلوب عهد این پادشاه قتل امیرکبیر است که به اجماع مورخان بدترین اعمال ناصرالدین شاه و اشتباهی غیرقابل جبران بود، میرزاتقی خان امیرکبیر در مدت سه سال و دو ماه و کسری صدارت در شؤون مختلف کشور شروع به اصلاحاتی کرد اما ساعیان و حسودان شاه را نسبت بدو بدبین واز قدرت روزافزونش هراسان کردند تا سرانجام در روز بیست و پنجم محرم سال 1268 فرمان عزل او را صادر و به جای وی میرزا آقاخان اعتمادالدوله نوری را به صدارت انتخاب و امیرکبیر را به فین کاشان تبعید کرد و سرانجام فرمان به قتل او داد و یکماه و بیست و سه روز بعد از عزل وی به تاریخ هیجدهم ربیعالاول سال 1268 به فرمان شاه به حیات وی پایان داده شد .بیشتر بخوانید ...

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] "ناصرالدین شاه"، در ششم صفر ۱۲۴۷ ه.ق در نزدیکی آذربایجان به دنیا آمد. پدرش "محمدشاه" و مادرش "جهان خانم" معروف به "مهد علیا" می باشد. ناصرالدین شاه خود با مسافرت های متعدد به فرنگ (اروپا) و آگاهی یافتن از شیوه مملکت داری و حاکم بودن قوانین در کشورهای غربی در صدد اصلاحاتی چند برآمد.
ناصرالدین شاه را برای آموزش و تربیت اولیه، نزد "میرزا عیسی، قائم مقام فراهانی" و فرزندش "ابوالقاسم" فرستادند و بعد از آن نیز تربیت او را به "میرزا تقی خان امیرکبیر" واگذار کردند. ناصرالدین میرزا فرزند کوچک محمدشاه بود. وی به استناد به تاریخ و عملکرد کسانی همچون "چنگیزخان" و "شاه عباس صفوی" که فرزندان کوچکترشان را به عنوان ولیعهد معرفی کردند، "ناصرالدین میرزا" را در ۵ سالگی به عنوان ولیعهد معرفی کرد.البته قدرت و نفوذ مهد علیا در این امر، نکته ای است که نباید از آن غافل شد. اولین ماموریت خارجی ولیعهد در سال ۱۲۵۳ ه.ق در ۷ سالگی به "ایروان" انجام شد. ناصرالدین میرزا سفر رسمی و ملاقات صمیمانه ای با امپراطوری روس، "نیکلای اول" داشت. ناصرالدین میرزا در ۱۴ سالگی، با "گلین خانم، " دختر شاهزاده "احمد علی"، یکی از نوادگان فتحعلیشاه، طی مراسم با شکوهی ازدواج کرد. البته او به همین ازدواج بسنده نکرد چنانچه حرمسرای ناصری و نفوذ و تاثیر زنان حرمسرای وی، در امور مملکتی، در تاریخ ایران مشهور است.
پادشاهی ناصرالدین شاه
"محمدشاه" در اواخر تابستان ۱۲۶۴ ه.ق، در تهران درگذشت و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبریز بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره می شد.در مدت چند روز بحران و کشمکش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی که ار حکمرانان ظالم به تنگ آمده بودند.سفارتخانه های انگلیس و روس با هماهنگی هم سلطنت شاه ۱۶ ساله را تضمین کردند، سرانجام پادشاه جوان، با کفایت و لیاقت "میرزا تقی خان امیرکبیر"، وارد تهران شد. امیر که بلافاصله، لقب "امیرنظام" یا فرمانده کل قشون را دریافت کرده بود جای "میرزا آغاسی"، صدر اعظم منفور محمدشاه را گرفت.ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی با چند مشکل اساسی روبرو بود. خالی بودن خزانه دولت، شورش ها و فتنه های مدعیان سلطنت، شورش های محلی و قومی، که بخشی از این مشکلات بودند. ناصرالدین شاه که از اوضاع نابسامان معیشتی مردم و نارضایتی آنها بیم داشت به این فکر افتاد که کسی را از میان مردم که به حزونت خلق و خشونت خلق و کیاست طبع و فراست خاطر برجسته باشد را انتخاب کند، و از آن میان "میرزا تقی خان امیرنظام" را متحد و مناسب تر از دیگران دید. ناصرالدین شاه از احترام و رابطه خالصانه و قصد صدر اعظمش در خیر و صلاح او و مملکت اطلاع داشت. حتی می توان رابطه آنها را، رابطه پدر و فرزندی دانست. مشکلات پیش روی امیرکبیر در ابتدای کار بسیار بود. اختلاف و درگیری بزرگان و شاهزادگان، نابسامانی اوضاع معیشتی مردم موضع گیری "آغاسی" و مخالفت او با امیرکبیر، نیز شورش های "آصف الدوله" در خراسان و "آقاخان محلاتی" در کرمان که حکایت مشقات امیر در خواباندن این دو شورش و تدبیر مجال جداگانه ای می خواهد.از آغاز سلطنت تا مرگ شاه قاجار، ۶ صدراعظم روی کار آمدند که همگی به یکی از دول بیگانه، وابسته بودند. جز امیرکبیر که با سیاست موازنه راه نفوذ آنها را مسدود می کرد. صدراعظم بعدی "میرزا آقاخان نوری" بود. او یکی از کسانی است که نگرش شاه را نسبت به صدراعظم لایق خود تغییر داد حتی یکی از شروطش برای وزارت، قتل امیرکبیر بود. بالاخره نیز با بدگوئی ها و دسیسه چینی های او و مهد علیا "قادرشاه" و دیگر درباریان که بعلت فساد و بی لیاقتی توسط امیر برکنار شده و راه نفوذ و منافعشان مسدود گشته بود، شاه را مجبور کردند تا نسنجیده ترین تصمیم تاریخ را بگیرد و اول وی را عزل نموده و سرانجام نیز حکم به قتل وی بدهد.
اصلاحات دوره ناصری
در دوران قاجار خاصه دوره ناصری، با تلف شدن فرصت ها برای پیشرفت کشور، شیوع رشوه و بی برنامگی، ضعف در اداره امور و گماشتن افراد نالایق بر پست های حساس و کلیدی، اوضاع وخیم اقتصادی، نفوذ شوم استعمار و استبداد و بها ندادن به دانش و صنعت، همگی ایران را به سراشیب سقوط کشانده بود. اما با پشتکار و عشق و علاقه خاص امیرکبیر به ایران و اقدامات دلسوزانه او، اقدامات اصلاحی با روندی پرشتاب و موثر پی گرفته شد.از جمله این اقدامات مبارزه با فساد درباریان و کوتاه کردن دست آنها از امور مملکتی، نظام مند کردن سازمان های حکومتی، اجرای قانون، نوسازی نیروی نظامی، اصلاح نیروی قضایی حمایت از اقتصاد و تولیدات داخلی با احداث کارخانه های مختلف، چاپ و نشر کتاب و روزنامه، فراهم آوردن زمینه مناسب برای مترجمان و نویسندگان، مخالفت با نفوذ و حق کاپیتولاسیون روسیه و انگلیس می باشد که همگی به دست توانمند امیرکبیر در این دوره آغاز شد، و یکی از پرشکوه ترین دوره های تاریخ ایران رقم زد. ناصرالدین شاه خود نیز با مسافرت های متعدد به فرنگ (اروپا) و آگاهی یافتن از شیوه مملکت داری و حاکم بودن قوانین در کشورهای غربی در صدد اصلاحاتی چند برآمد. او در یافته بود که تمرکز قدرت در دست یک نفر به نام صدراعظم کار چندان اصولی نیست، بنابراین برای جلوگیری از قدرت یابی صدر اعظم و یا ادعای پادشاهی او به تقلید از اروپاییان در سال ۱۲۷۵ ه.ق کابینه ای متشکل از ۶ نفر تشکیل داد تا کارها بین آنان تقسیم شود.تشکیل «مجلس شورای دولتی» با چهار عضو از اقدامات دیگر وی بود که خود «رئیس دولت» یا «کابینه» را که جمعاً ۱۱ نفر عضو داشت را به عهده داشت.اگر چه این اقدامات چندان نتیجه ای نداد و بار دیگر همچون گذشته به انتصاب صدراعظم اقدام کرد ولی علاقه به پیشرفت در ناصرالدین شاه دیده می شد، اما روحیه مستبدانه و خودپسندی و بیم از آگاهی مردم از یک سو، و نابسامانی اوضاع کشور و نفوذ روز افزون روس و انگلیس مانع جدی بر سر اصلاحات بود.
سفر به فرنگ
...

پیشنهاد کاربران

برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و داستان ساخت.
شاهان قاجار، همه ی آنها شاه هستند غیر از اولی که اول اسمش آغا و آخر آن خان است گویا هنوز کسی به شاهی آن را قبول نمی کرد یا به اسم آن نمیامد. آقا محمد خان که به یک پیروزی و فتحی دست یافت و آن ایجاد سلسله ی قاجار بود لذا کلمه ی فتح را می پسندید پس شاید به همین مسئله، مثلا پسر برادرش جانشین او شد یعنی فتحعلی شاه، اما همین فتحعلی شاه به جای فتح، باز تکرار می کنم، به جای فتح و پیروزی از روسیه شکست خورد. نتیجهٔ این شکست امضای عهدنامه های ترکمانچای و گلستان بود که به موجب آن، بخش های بزرگی از قلمروهای شمال غربی ایران از جمله کشورهای امروزی ارمنستان، گرجستان، داغستان، جمهوری آذربایجان و نخجوان از ایران جدا شد فتحعلی شاه فرزندی داشت به نام عباس میرزا که در جنگها شرکت می کرد و قبل از پدر از دنیا رفت و پسرش محمد شاه به تخت پادشاهی رسید شاید بشود گفت که فتحعلی شاه به عباس میرزا گفت اسم این پسر را ، اسم شاه اول قاجار بگذار چراکه اگر او نبود من هم شاه نبودم و عباس میرزا با این قصه ی ساختگی ما اسم پسر را محمد گذاشت و از قضا همین پسر، شاه شد تا نام آقا محمد خان هم مثلاً زنده بماند از� اتفاقات مهم دوران محمد شاه ظهور باب بود که اوحاضر نشد با فتوای روحانیون شیعه مبنی بر قتل او موافقت کند. اما بعد از محمد شاه دوتا شاه داریم که در اسمشان کلمه ی دین است اولی ناصرالدین شاه و دیگری مظفرالدین شاه، �حکومت ناصرالدین شاه آخرین حکومت در ایران با شیوه پادشاهی مطلقه بود. ناصرالدین شاه، پسر� محمد شاه، نخستین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه عازم اروپای نوین شد. سید علی محمد باب، مؤسس آئین بابی به دستور او تیرباران شد. ناصرالدین شاه نخستین صدراعظم خود امیرکبیر را به قتل رساند. . او به افتخار نیم قرن سلطنت بر ایران، خود را �صاحبقران� می نامید ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۵ خورشیدی و در آستانهٔ مراسم پنجاهمین سال پادشاهی اش به ضرب گلوله توسط میرزا رضا کرمانی که یکی از پیروان سید جمال الدین اسدآبادی بود، ترور شد اما آبجی مظفر، کتابی است که شرح حال و زندگینامه مظفرالدین شاه پسر چهارم ناصرالدین شاه می پردازد آبجی لقبی بوده که مردم تهران آن زمان به مظفرالدین شاه داده و حتی اشعاری نیز در این خصوص برایش سروده بودند او فرمان مشروطیت را امضا نمود و تنها ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. وی به خاطر همین اقدامات در تاریخ ایران به شاه مشروطه مشهور می باشد. ( مظفر تاج را دو نیم کرد نیمی برای مجلس ) . شاه بعدی محمدعلی شاه بود که به مخالفت با مشروطه پرداخت. وی مجلس شورای ملی را به توپ بست و بسیاری از آزادی خواهان را به قتل رساند. این رویدادها به استبداد صغیر معروف است در تبریز ستارخان ( سردار ملی، ستاره ها وقتی سر دار می روند ) و باقرخان ( سالار ملی، سالاری به قر و فر نیست ) بحمایت مشروطه برخاست و سرانجام مجاهدین از اطراف بقصد تصرف پایتخت حرکت کردند و سربازان محمد علیشاه از عهده جلوگیری آنها بر نیامدند و آنها وارد تهران شدند محمد علیشاه به سفارت روس پناه برد و از سلطنت خلع شد و سپس از ایران خارج گردید و احمد میرزا پسر ۱۲ ساله اش به سلطنت رسید. احمد شاه تا ۱۸ سالگی و رسیدن به سن قانونی نقشی در اداره کشور نداشت و �عضد الملک� بزرگ خاندان قاجار که از سوی شورائی متشکل از علما و برخی نمایندگان مجلس اول و سران مجاهدین به نیابت سلطنت برگزیده شده بود، زمام امور را عهده دار بود احمد شاه 17 سال پادشاه بود. در طول این مدت مانند پدربزرگ و جد خود سفرهای متعددی به اروپا انجام داد. در سالهای پادشاهی احمد شاه، ایران شاهد حوادث متعددی بود. اعدام شیخ فضل الله نوری ـ به توپ بستن بارگاه امام رضا ( ع ) توسط نظامیان روسیه ـ قیام مردم بوشهر علیه نظامیان انگلیس ـ قیام شیخ محمد خیابانی ـ قیام میرزا کوچک خان جنگلی - کودتای رضاخان پهلوی، اما سالهای جنگ اول جهانی بحرانی ترین سالهای حکومت احمد شاه بود. با آنکه احمد شاه در مجلس شورای ملی دولت ایران را بیطرف خواند، در سالهای جنگ، ایران به اشغال روسیه و انگلیس و عثمانی در آمد، سپس قرارداد 1919 به این اشغالگری رسمیت بخشید و سبب تجزیه ایران شد. در سالهای پایانی حکومت وی کودتای مشترک رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبائی، به وقوع پیوست. و مقدمات سلب قدرت از احمد شاه و انقراض سلسله قاجار فراهم شد و این سلسله نهایتاً به موجب مصوبه ای که در آبان 1304 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، منقرض گردید. بدین ترتیب احمد شاه که دو سال قبل از این مصوبه و مقارن کودتای رضاخان در اروپا بسر می برد از سلطنت خلع گردید.
...
[مشاهده متن کامل]

( ۱ ) آغامحمدخان ( آغامحمدخان شاه! )
( ۲ ) فتحعلی شاه ( شکستعلی شاه )
( ۳ ) محمدشاه ( همنام و همخو شاه اول )
( ۴ ) ناصرالدین شاه ( آخرین پادشاهی مطلقه )
( ۵ ) مظفرالدین شاه ( شاه مشروطه )
( ۶ ) محمدعلی شاه ( توپ بستن مجلس )
( ۷ ) احمدشاه ( در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید )

ازدیگر پادشاهان عیاش و بی عرضه قاجار ناصرالدین شاه بود که بزرگترین دزدی های آثار باستانی ایران در زمان وی و مظفر عیاش افتاد. در دوره ناصرالدین قاجار گاه و بیگاه خارجی ها می آمدند ایران برای کاوش های باستانی و ناصرالدین هم به این اکتشافات و البته طلا و جواهراتی که گاهی از زیر خاک بیرون می آمد، علاقه مند شد و همین علاقه، خسارتی به آثار باستانی ایران زد آن سرش ناپیدا!
...
[مشاهده متن کامل]

ماجرا از این قرار بود که فرانسوی ها زرنگی کردند و آمدند پیش ناصرالدین و ۱۰ هزار تومان دادند و در سال ۱۲۷۴ شمسی یک قرارداد با او امضاء کردند که نامش �امتیاز حفریات کل ایران� بود و از جمله مفادش اینکه قرار شد هر چه اشیاء نفیس از جنس طلا یا نقره یا جواهرات یافت شود، متعلق به دولت ایران باشد و اگر دولت فرانسه بخواهد، نصف آن را به قیمت عادلانه بخرد و برای خرید نصف دیگر هم حق تقدم داشته باشد. یعنی انگار که گنج یافته باشند و بخواهند بفروشند!
قسمت تلخ ماجرا هم اینکه: �از حجازی و مجسمه و خطوط هر چه یافت شود می تواند نقشه و قالب آن را بردارند و آنچه پیدا شود نصف آن مال دولت فرانسه خواهد بود�. کمی بعد ناصرالدین مُرد و مظفرالدین آمد و بلای بزرگ تر نازل شد!

ناصر مخترع سرسره ناصری و عیاشی که بین عوام لقب شهید گرفت
ناصرالدین شاه قاجار ( ۲۵ تیر ۱۲۱۰ – ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵ ) که پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده می شد،
معروف به قبلهٔ عالم، سلطان صاحبقران و بعداز کشته شدنش به شاهِ شهید ملقب شد.
چهارمین شاه از دودمان قاجار ی است.
...
[مشاهده متن کامل]

او طولانی ترین دورهٔ پادشاهی را در میان دودمان قاجار دارد. او همچنین نخستین پادشاه ایران بود که خاطرات خود را نوشت. [۲] همچنین، ناصرالدین شاه قاجار اولین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه برای بازدید از تمدن و تکنولوژی غرب عازم اروپای نوین شد.
وی در بامداد روز یازدهم اردیبهشت 1275 شمسی جهت مراسم پنجاهمین سال پادشاهی خود در شرایطی که یک روز به شروع این جشن باقی مانده بود، زمانی که برای زیارت حضرت عبدالعظیم ( ع ) به حرم آن حضرت می رفت، توسط میرزا رضا کرمانی از یاران سید جمال الدین اسدآبادی، کشته شد

بپرس