ناصافی

/nAsAfi/

معنی انگلیسی:
burr, inequality, irregularity, lumpiness, raggedness, wrinkle

لغت نامه دهخدا

ناصافی. ( حامص مرکب ) ناصاف بودن. مصفا نبودن. زلال نبودن. || پاک و تمیز نبودن. چرکینی. آلودگی. || صاف و مستقیم نبودن. کج و معوج بودن. ناهمواری.

ناصافی. ( ص مرکب ) صافی نشده. ناصاف. رجوع به ناصاف شود.

فرهنگ فارسی

۱ - کدری مصفانبودن .۲ - چرکینی ناپاکی . ۳ - ناهمواری .

پیشنهاد کاربران

بپرس