ناشیگری

/nASigari/

مترادف ناشیگری: بی تجربگی، تازه کاری، خامی، ناآزمودگی، ناپختگی

متضاد ناشیگری: تبحر

معنی انگلیسی:
bungle, gaucherie, maladroitness, lack of skill, lack of skill, inexpertness

لغت نامه دهخدا

ناشیگری. [ گ َ ] ( حامص ) نااستادی. غرارت. بی تجربگی. ناآزموده کاری. عدم مهارت. ناآزمودگی. ناپختگی. رجوع به ناشی شود.

فرهنگ فارسی

تازه کاری بی تجربگی عدم وقوف .یابا ناشیگری.ناشیانه .

فرهنگ معین

(گَ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) بی تجربگی ، تازه کاری .

فرهنگ عمید

بی تجربگی، تازه کاری.

مترادف ها

gaucherie (اسم)
ناشیگری، خام دستی

bungle (فعل)
سرهم بندی کردن، سنبل کردن، ناشیگری، خطا کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس