مقتضی، ناشی از، قابل پرداخت، سر رسد
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ما در پارسی واژه یِ {هان/کان} را داریم به چَمِ {منبع، سرچشمه، مرجع}.
پس میتوان به جایِ {ناشی از، نِشات گرفته از} گُفت {هانمَند از، هانیک از}.
بِدرود!
پس میتوان به جایِ {ناشی از، نِشات گرفته از} گُفت {هانمَند از، هانیک از}.
بِدرود!
ناشی دو منشأ دارد یکی عربی که انشا می آید و به معنی برخاسته از می باشد.
دیگری کلمه ای است فارسی از ترکیب نا ( منفی ) و شی ( دانا ) . به معنی نادان
دیگری کلمه ای است فارسی از ترکیب نا ( منفی ) و شی ( دانا ) . به معنی نادان
این دو رو هم به کلمات اقا رضا اضافه کنید
برآمده از، برگرفته از، برخاسته از، به علت
ناشی از: برخواسته از، در آمده از.
مانند: این برخورد بد تو ناشی از فرهنگت است: این برخورد بد تو برخواسته از فرهنگ تو است.
مانند: این برخورد بد تو ناشی از فرهنگت است: این برخورد بد تو برخواسته از فرهنگ تو است.
بوجود آمده از، به علت
برآمده از، برگرفته از، برخاسته از