ناشکیبایی


مترادف ناشکیبایی: بی صبری، بی قراری، نابردبار، ناصبوری، تعجیل، عجله

متضاد ناشکیبایی: بردباری، صبر

معنی انگلیسی:
impatience

فرهنگ فارسی

بی صبری بی قراری بی آرامی مقابل شکیبایی .

فرهنگ عمید

بی صبری، بی قراری، بی آرامی.

پیشنهاد کاربران

بی حوصلگی
ناشکیبی. [ ش ِ ] ( حامص مرکب ) جزع. بی تابی. بی قراری. بی صبری. بی آرامی. ناشکیبائی :
که ترسم مریم از بس ناشکیبی
چو عیسی برکشد خود را صلیبی.
نظامی.
آورده مرا به دلفریبی
واداده به دست ناشکیبی.
...
[مشاهده متن کامل]

نظامی.
چون که دید او ستیزه کاری من
ناشکیبی و بی قراری من.
نظامی ( هفت پیکر ص 179 ) .
جادو سخنی به دلفریبی
عاشق منشی به ناشکیبی.
ملاعبدالشکور بزمی.
بخود گفت این گل از بی عندلیبی
سر و کارش بود با ناشکیبی.
وصال.

جزع

بپرس