ناشکری

/nASokri/

مترادف ناشکری: حق نشناسی، کفر، کفران، ناسپاسی

متضاد ناشکری: سپاسگزار

برابر پارسی: ناسپاسی

معنی انگلیسی:
unthankfulness, ingratitude

لغت نامه دهخدا

ناشکری. [ ش ُ ] ( حامص مرکب ) ناسپاسی. ( ناظم الاطباء ). حق ناشناسی.شکر نعمت نگزاردن. کفران ورزیدن. کافرنعمتی کردن.
- ناشکری حق ؛ کفران نعمت خداوند. شکر و سپاس خداوندی بجا نیاوردن :
ز نافرمانی و ناشکری حق
هزاران عید و یک قربان ندارد.
عرفی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ناسپاسی حق نشناسی .

فرهنگ عمید

ناسپاسی.

مترادف ها

ingratitude (اسم)
ناسپاسی، نمک بحرامی، ناشکری، نمک ناشناسی

پیشنهاد کاربران

بپرس