ناشکر


مترادف ناشکر: حق ناشناس، کفور، ناسپاس

متضاد ناشکر: شاکر

برابر پارسی: ناسپاس

معنی انگلیسی:
thankless, ungrateful

لغت نامه دهخدا

ناشکر. [ ش ُ ] ( ص مرکب ) ناسپاس. ( آنندراج ). ناسپاس. حق نشناس ویژه نسبت به خدای تعالی. ( ناظم الاطباء ). که شاکر و شکور نیست. که ناشکری می کند. که شکر نعمت نمی گزارد. ناحقگزار. حق ناشناس.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناسپاس حق نشناس .

فرهنگ معین

(شُ ) [ فا - ع . ] (ص . ) کسی که ناخشنود است یا به وضعی اعتراض ناروا دارد.

فرهنگ عمید

ناسپاس، حق نشناس.

گویش مازنی

/naashokr/ ناسپاس

مترادف ها

thankless (صفت)
بیهوده، ناسپاس، حق ناشناس، ناشکر

فارسی به عربی

ناکر للجمیل

پیشنهاد کاربران

گربه روی . [ گ ُ ب َ / ب ِ ] ( ص مرکب ) ناسپاس : جز بمادندر نماند این جهان گربه روی با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا. رودکی .

بپرس