ناشو

لغت نامه دهخدا

ناشو. [ ش َ / ش ُ شُو ] ( نف مرکب ) ناشونده. محال. ممتنع. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). آنکه وجود ندارد. محال. غیرممکن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ناشونده محال .

فرهنگ معین

(شَ ) (ص . ) نشدنی ، محال ، غیرممکن .

فرهنگ عمید

ناشدنی، نشدنی، محال، غیرممکن.
ناشور
۱. (صفت مفعولی ) ناشسته، شسته نشده.
۲. (اسم ) پارچۀ نخی چرک تاب، مانند متقال.

پیشنهاد کاربران

بپرس