ناشتاب


معنی انگلیسی:
deliberate, patient, unhurried

لغت نامه دهخدا

ناشتاب. [ ش ْ / ش ِ ] ( ص ، اِ ) به معنی ناشتا و ناهار است که از صبح باز چیزی نخوردن باشد. ( برهان قاطع ) :
هرگه که عالمی را بینم به هر مراد
جود تو سیر کرده و من ناشتاب تو.
مسعودسعد.
یا بپرسم که چه خوردی ناشتاب
تو بگوئی نه شراب و نه کباب.
مولوی.
|| روزه داری. پرهیزگاری. ( ناظم الاطباء ).

ناشتاب. [ ش ِ ] ( ص مرکب ) بی شتاب. آهسته. شکیبا. صابر. صبور. ( ناظم الاطباء ). ناشتابان. آنکه درنگ می کند و شتاب نمی کند.

فرهنگ فارسی

(صفت ) آنکه شتاب وعجله نکندشکیباصبور.

فرهنگ عمید

= ناشتا
بی شتاب، آن که شتاب نکند، شکیبا.

پیشنهاد کاربران

بپرس