ناش

لغت نامه دهخدا

ناش. ( اِ ) گریه. ناله. زاری. فریاد. ( ناظم الاطباء ). محتملا تحریف شده نالش است.

ناش. ( اِخ ) دهی ازبلوک خورگام دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت.در 47هزارگزی مشرق رودبار و 17هزارگزی مغرب دیلمان و در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 850 تن سکنه دارد. آبش از چشمه است و محصولش غلات و بنشن و لبنیات است. مردمش به زراعت و گله داری و شال بافی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. اغلب سکنه در فصل پائیز و زمستان برای تأمین معاش به گیلان می روند قراء کوچک چهارشاه و گوهرچال و مگس خانی جزء این ده منظور است دراراضی مزرعه چهارشاه آثاری از بقایای بناهای قدیمی دیده می شود. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 300 ).

نأش. [ ن َءْش ْ ] ( ع مص ) فراگرفتن. || گرفتن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).گرفتن چیزی را. ( ناظم الاطباء ). اخذ. ( از معجم متن اللغة ). || سخت گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بطش. ( از اقرب الموارد ). گرفتن و سختگیری کردن به چیزی. ( از المنجد ). || حمله کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تأخیر افکندن. ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). بازگذاشتن چیزی را و درنگی کردن در کار آن. ( ناظم الاطباء ). || سپس گذاشتن. ( منتهی الارب ). دور کردن. ( از اقرب الموارد ). || برخاستن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). قیام. نهوض. || زنده کردن و برانگیختن : نأشه اﷲ نأشاً؛ ای احیاه و رفعه. ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

فرهنگ فارسی

ده از بلوک خورگام دهستان عمارلو شهرستان رودبار استان یکم . در ۴۷ کیلومتری خاور رودبار و ۱۷ کیلومتری باختر دیلمان واقع است . کوهستانی و سردسیر است و ۸۵٠ تن سکنه دارد .
فرا گرفتن یا گرفتن .

پیشنهاد کاربران

رضا گلین شریف دینی
ناش ( nash ) : در گویش مازندرانی به معنی نرفتن است و فعل امری محسوب می شود. البته بیان این کلمه در برخی مناطق متفاوت است و آن را نشو ( nasho ) هم تلفظ می کنند که در هر دو مورد معنی یکسانی دارند.
ناش. ( اِخ ) دهی ازبلوک خورگام دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. در 47هزارگزی مشرق رودبار و 17هزارگزی مغرب دیلمان و در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 850 تن سکنه دارد. آبش از چشمه است و محصولش
...
[مشاهده متن کامل]
غلات و بنشن و لبنیات است. مردمش به زراعت و گله داری و شال بافی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. اغلب سکنه در فصل پائیز و زمستان برای تأمین معاش به گیلان می روند قراء کوچک چهارشاه و گوهرچال و مگس خانی جزء این ده منظور است دراراضی مزرعه ٔ چهارشاه آثاری از بقایای بناهای قدیمی دیده می شود. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 300 ) .

در سیستان ، پوست انار ، مرحمی که با پوست انار درست می کنند.
یک بار در زمان بچگیه خودم یکی از پیرهای دهات ناش معنی ناش را دادگستر میدانست و میگفت از قدیم اسمه این روستا را به اسم دادگستر میشناختن

بپرس