دیکشنری
مترجم
بپرس
ناسیر
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ناسیر. ( ص مرکب )گرسنه. که سیر نیست. مقابل سیر. رجوع به سیر شود.
پیشنهاد کاربران
گرسنه
تهیدست
بی چیز
دگر آنکه ناسیری آید به جنگ
دو دستی زند تیغ بر بوی رنگ
✏ �نظامی�
+ عکس و لینک