ناسیدن

لغت نامه دهخدا

ناسیدن. [ دَ ] ( مص ) بدوضع زائیده شدن. || بچه سقط کردن. || لنگیدن. || لاغر شدن. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

گویا به معنی مورد تبعیض واقع شدن نیز هست.
دفرمه شدن بدن ، از ریخت و قیافه افتادن، زایل شدن
نالیدن

بپرس