ناسکه

لغت نامه دهخدا

( ناسکة ) ناسکة. [ س ِ ک َ ] ( ع ص ) تأنیث ناسک است. ارض ناسکة؛ زمین سبز نو باران رسیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). منسوکة. حدیثةالمطر. ( معجم متن اللغة ). خضراء حدیثةالمطر. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

فرهنگ فارسی

تانیث ناسکاست .

پیشنهاد کاربران

بپرس