ناسامانی. ( حامص مرکب ) بی ترتیبی. بی نظمی. بی قانونی. ( ناظم الاطباء ). آشفتگی. بی سرانجامی. مرتب و روبراه نبودن. || هرزگی. خلاعت. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نابسامانی شود.
فرهنگ فارسی
۱ - آشفتگی عدم انتظام .۲ - نابکاری تباهکاری .۳ - نامربوطی نابجا بودن .