ناسالم
/nAsAlem/
مترادف ناسالم: بیمار، دردمند، رنجور، مریض، ناتندرست، ناخوش، فاسد، ناپاک، نادرست
متضاد ناسالم: سالم
برابر پارسی: بیمار، نابکار، ناسازگار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
مریض، وحشتاور، ناخوش، ناسالم، ویژه ناخوشی
غلط، نا درست، ناصحیح، ناخوش، ناسالم
بیمار، ناخوش، غیر سالم، ناسالم، ناتندرست، ناخوشی اور
مضر، غیر بهداشتی، غیر صحی، ناسالم
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید