ناسازواری کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اطاعت نکردن. گردنکشی کردن. ( از ناظم الاطباء ). || بدسلوکی. بدرفتاری. دشمن خوئی. || ناسازگاری کردن. سازگاری نداشتن. رجوع به ناسازوار شود.