نازک منشی

لغت نامه دهخدا

نازک منشی.[ زُ م َ ن ِ ] ( حامص مرکب ) صفت نازک منش :
عنقا که ز نازک منشی جای نگه داشت
هرگز طرف دامنش از عار تر آمد؟
انوری.

فرهنگ فارسی

۱ - حساسیت زود رنجی . ۲ - نازک خوراکی نازک چری .

پیشنهاد کاربران

بپرس