نازک عذار. [ زُ ع ِ ] ( ص مرکب ) که عذاری لطیف دارد. جوان نوخاسته که پوست صورتش لطیف است. که گونه ای شاداب و مو برنارسته دارد : ز دست شاهد نازک عذارعیسی دم شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود.
حافظ.
فرهنگ فارسی
( صفت ) جوان نوخاسته که پوست چهره اش لطیف باشد: ز دست شاهد نازک عذار عیسی دم شراب نوش و رها کن حدیث عاد و ثمود . ( حافظ )