نازک طبعی. [ زُ طَ ] ( حامص مرکب ) زودرنجی. بی تحملی : مرا حیائی مناع است و نازک طبعی با آن یار است. ( چهار مقاله ). || نازک چری. نازک خوراکی. در غذا ایراد گرفتن. همه غذائی نخوردن : ازین نازک طبعی ، خرده گیری ، عیبجوئی ، بدخوئی که از آب کوثر نفرت داشتی. ( سندبادنامه ص 206 ).
فرهنگ فارسی
۱ - حساسیت زود رنجی : [ مرا حیایی مناع است و نازک طبعی با آن یار است ] ۲ - دارای قریحه شاعرانه لطیف و حساس بودن ۳ - نازک خوراکی نازک چری : [ ازین نارک طبعی خرده گیری عیبجویی بدخویی که از آب کوثر نفرت داشتی ]