نازپرورده

/nAzparvarde/

مترادف نازپرورده: ظریف، لطیف، ملوس، نازپرورد، نازدیده، نازنین، حساس، زودرنج

متضاد نازپرورده: محنت کشیده

معنی انگلیسی:
mollycoddle, soft, delicately, brought up, pampered

لغت نامه دهخدا

نازپرورده. [ پ َ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نازپرور. نازپرورد. رجوع به نازپرورد شود :
نازپرورده هزار نیاز
پرده رمز برگرفت از راز.
نظامی.
چو شد نازپرورده آن شاخ سرو
خرامنده شد چون خرامان تذرو.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) نازپرورد: ناز پرورده هزار نیاز پرده رمز برگرفت از راز. ( نظامی )

فرهنگ معین

(پَ وَ دِ ) (ص مف . ) کسی که در رفاه و آسایش پرورش یافته .

فرهنگ عمید

آن که در رفاه و نازونعمت پرورش یافته.

فارسی به عربی

دلل

پیشنهاد کاربران

ناز نازی
کسی با توجه بزرگ شده
Pampered
نازپرورده ≠ نیازدیده. [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) سختی کشیده. مقابل نازپرورده :
نیازدیده به تو باز دیده کرد از آنک
نیازدیده نه ای پروریده نازی.
سوزنی ( از یادداشت مؤلف ) .
Pampered, spoilt
( آخورچرب ) ( ~. چَ ) ( ص مر. ) کسی که در رفاه و نعمت باشد، بسیاری مال .
نازک مشرب
کسی که خیلی لوس هست

بپرس