دیکشنری
مترجم
بپرس
نازوری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
نازوری. ( حامص مرکب ) بی طاقتی. ( آنندراج ). ضعف. سستی. ( ناظم الاطباء ). بی زور بودن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها