نازه
لغت نامه دهخدا
نازه. [ زِه ْ ] ( ع ص ) پاک. پارسا. پاکدامن. ( ناظم الاطباء ). ج ، نزهاء.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
به گویش کرمانی و رفسنجان به ناخن، نازه می گویند
باسلام نازه همان ناخن است. البته به زبان بلوچ های میان جلگه نیشابور روستاهای چاه نسر شوررود و چاه سالار و ارغش
افراد مسن هنوز به ناخن نازه میگویند
افراد مسن هنوز به ناخن نازه میگویند
نازه در گویش مردم بافت یعنی ناخن
میشه معنی نازه بخرم رو بگید
نازه ، انگشت ، سرانگشت ، نازکی ، نازکی و حساسیت گوشن نوک انگشتان دست یا پا .
نازه ؛ در گویش شهربابکی به ناخن گفته می شود
یعنی پاکدامن به زبان مردم شهری
( در گویش مردم شهر سیریز ) ناخن