نازله
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
(اسم ) سختی زمانه بلای سخت مصیبت : [ بلایی عظیم ونازله ای شگرف این ساعت ببرکت تو از من مدفوع شده است ]
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
سختی روزگاران، پیش آمدهای ناگوار
� پس بر وفق این احوال، از نوازل این اهوال، بگریختم� ( مقامات حمیدی: المقامة الثانیة )
� پس بر وفق این احوال، از نوازل این اهوال، بگریختم� ( مقامات حمیدی: المقامة الثانیة )