نازاینده

لغت نامه دهخدا

نازاینده. [ ی َدَ / دِ ] ( نف مرکب ) ماده ای که باردار نشده و نزائیده باشد. ( ناظم الاطباء ). || عقیم. نازا. سترون. ( ترجمان القرآن ). عقیم. بی بر. ( ناظم الاطباء ). عقیم. عقام. عاقر. ( از منتهی الارب ). نازا : چون خواهد که از شتر و گاو زکوة بدهد باید که هر گوسفند زاینده و نازاینده ای بشمرد. ( تاریخ قم ص 175 ).
- نازاینده شدن ؛ عقر. عقم. عقارة. ( از ترجمان القرآن ) ( دهار ) ( تاج المصادر ) ( منتهی الارب ).
- نازاینده گردانیدن ؛ اعقام. ( تاج المصادر بیهقی ). تعقیم. ( منتهی الارب ). عقیم کردن. سترون کردن. نازا کردن.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ماده ای که بچه نیاورد عقیم سترون مقابل زاینده .

پیشنهاد کاربران

قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند یعنی زنی که فرزند نتواند آوردن

بپرس