نارمشک. [ م ُ ] ( اِمرکب ) نار هندی. و آن تخمی است سرخ رنگ و اندک سبزی در میان دارد و آن را به عربی رمان مصری خوانند و خاصیت آن نزدیک به سنبل است . ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). گل درختی است موسوم به ناماشیر. ( مفاتیح ). انار خرد شکافته چون گلی با رنگی میان سرخی و سپیدی و زردی و در میان آن گلها به همان رنگ باشد و وی را در خراسان گل داده گویند. ( از بحر الجواهر ). انار هندی که اندک سبزی در میان باشد. ( شمس اللغات ). بهندی او را اناکیسر گویند. ( از تاج المصادر بیهقی ). نام میوه ای هندی. ( ناظم الاطباء ). نام شکوفه ای است دوائی. ( فرهنگ نظام ). مشک الرمان. اقماع الرمان. نام داروئیست ( شعوری ). فادانیا. عودالریح. ورد الحمیر. رمان مصری. کهیانا. عودالصلیب. وردالحمار. ناغیست. نارماسیس. حکیم مؤمن آرد: اسم فارسی شکوفه نباتیست سرخ مایل به زردی و از نخود بزرگتر و در شکل شبیه به انار کوچکی که گلش نریخته باشد و در خراسان کثیرالوجود است و درخت او به قدر درخت انار است و نزد بعضی او و نار قیصر یک چیزند و آن اصلی ندارد. ( از تحفه حکیم مؤمن ص 253 ). ابن بیطار آرد: اسحاق بن عمران گوید، انارخرد شکافته ای است شبیه به گل سرخ رنگش متمایل به سپیدی و سرخی و زردی است در وسط آن نوار است که رنگ آن نیز چنین است و طعمی عفص و بوئی خوش دارد و آن را از خراسان می آورند گرم و خشک است. رازی در حاوی گوید:نار مشک فقاح درختی است به نام نارماسیس ، و خاصیتش ترقیق و تلطیف با هم است ابن سینا گوید: لطیف و محلل است و برای کبد و معده نافع است. ( از ابن بیطار ج 2 ص 175 ). نام گلی است خوشبو که بزبان هندی ناکیسر گویند. ( شمس اللغات ). || کوره آهنگری را گویندبه اعتبار آتش و انگشت. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کوره آهنگران. ( شمس اللغات ) ( شعوری ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - فاوانیا ۲ - کوره آهنگری
فرهنگ عمید
۱. درختی دارای برگ های دراز و باریک، چوب سخت و سرخ رنگ، و گل های سفید خوش بو که از آن عطر می گیرند. ۲. میوۀ این گیاه که خوردنی است.