نارفتنی. [ رَ ت َ ] ( ص لیاقت ) که رفتنی نیست. که نخواهد رفت. که نتواند رفت. ماندنی. || نکردنی. که نباید کرد. که نشاید انجام داد : بلکه از متسوقان و مضربان و عاقبت نانگران و جوانان کار نادیدگان نیز کارها رفته است نارفتنی. ( تاریخ بیهقی ص 333 ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنکه رفتنی نیست آن کس که نرود ماندنی . ۲ - آنچه که نباید کرد نکردنی : [ بلکه از متسوقان و مضربان و عاقبت نانگران و جوانان کار نادیدگان نیز کارها رفته است نارفتنی ] که رفتنی نیست که نخواهد رفت .