نارسیسیزم تفاوت های کوچک

دانشنامه عمومی

نارسیسیزم تفاوت های کوچک ( به آلمانی: Narzissmus der kleinen Differenzen ) نظریه ای است که بیان می کند جوامع سرزمین های مجاور و با روابط تنگاتنگ، به دلیل بیش حساسیت نسبت به جزئیات تفاوت هایشان، به طور ویژه ای مستعد بروز عداوت متقابل و استهزای یکدیگرند. این اصطلاح را برای نخستین بار زیگموند فروید در سال ۱۹۱۷ بر مبنای مطالعات انسان شناس بریتانیایی ارنست کراولی مطرح کرد. کراولی با زبانی که تفاوت چندانی با توصیفات امروزین رویکرد روان کاوی نداشت، استدلال کرده بود که هر فرد به واسطه این تابو که دارای فردیتی شخصی و ایزوله از دیگران است فردیت متمایز خود را تعریف می کند؛ یعنی همان ایده ای که فروید بعدها تحت عنوان نارسیسیسم تفاوت های کوچک ابراز کرد.
فروید اصطلاح نارسیسیزم تفاوت های کوچک را نخستین بار در کتاب تمدن و ملالت های آن مطرح کرد. او در بحث خود دربارهٔ این که چگونه انسان تمایل مادرزادی خود به تعرض و خشونت را در مناقشات قومی ابراز می کند این اصطلاح را به کار برد. او در آن زمان نارسیسیزم تفاوتهای کوچک را شیوه ای سهل و آسان و نسبتاً بی ضرر برای ارضای گرایش های خشونت بار آدمی تعبیر کرده بود.
روانکاو آمریکایی گلن گابارد[ ۱] می گوید در یک رابطه عاشقانه این نارسیسیزم تفاوت های کوچک است که باعث می شود فرد به طور مداوم تفاوت های خود را با معشوق جستجو و حتی دربارهٔ آن ها اغراق کند تا از این طریق حس خویش بودگی و تمایز را حفظ نماید.
همچنین متفکران پست مدرن استدلال کرده اند که پدیده مصرف گرایی با نارسیسیزم تفاوت های کوچک ارتباط مستقیم دارد و وسیله ای فراهم می آورد که از طریق آن به طوری سطحی یکسان سازی و شبیه هم شدن اعضای جامعه از دید خود آن ها پنهان شود.
کریستوفر هیچنز از این مفهوم برای توضیح جنگ های قومی استفاده می کرد. او یک بار گفته بود «در بسیاری از جنگ های ملی - قومیتی عمیق ترین و شدیدترین نفرت از سوی مردمی نسبت به یکدیگر ابراز می شود که از دید ناظر بیرونی تفاوت چندانی با هم ندارند. »[ ۲]
عکس نارسیسیزم تفاوت های کوچک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس