نارستنی. [ رَ ت َ ] ( ص لیاقت ) که رستنی نیست. که رها شدن نتواند. که نجات یافتن نتواند. مقابل رستنی.نارستنی. [ رُ ت َ ] ( ص لیاقت ) نروئیدنی. ناروئیدنی. که روئیدنی نیست. که نتواند روئید. مقابل رستنی. رجوع به رستنی شود.