ناراضی بودن

واژه نامه بختیاریکا

مُل مُل کِردِن؛ قُتِنیدِن

مترادف ها

repine (فعل)
شکایت کردن، ناراضی بودن

deprecate (فعل)
ناراضی بودن، قبیح دانستن، بد دانستن

پیشنهاد کاربران

ناخرسندی
to be dissatisfied with
to be unhappy with
مترادف=نابسامانی، عدم رضایت، ناپسند بودن
متضاد=راضی بودن، رضایت داشتن، پسندیدن

بپرس