ناراحت شدن


برابر پارسی: دلگیر شدن، اندوهگین شدن

معنی انگلیسی:
fret, ruffle, wig

لغت نامه دهخدا

ناراحت شدن. [ ح َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، عصبی شدن.برآشفتن. || به زحمت افتادن. ملول شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بزحمت افتادن ۲ - مضطرب شدن ۳ - عصبانی شدن .

واژه نامه بختیاریکا

بَر خَردِن؛ به قضَو رَهدِن؛ رَهدِن به غضو؛ قِم کِردِن؛ کِتِهِستِن؛ کِر مِن ری اَوُردِن؛ گُند کردن؛ نُفت کِر کِردِن

جدول کلمات

تاسف

پیشنهاد کاربران

بپرس