لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
نادیده گرفتن، اعتنآء نکردن
وانمود کردن، پنهان کردن، نادیده گرفتن، تلبیس کردن، تدلیس کردن، بهانه کردن، خشکه مقدس بودن
نادیده گرفتن، پشیمان شدن، اصلاح شدن، توبه کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
انگار نهاندار
ایگنور یا اِگنور ( Ignor )
underestimate. . ارادت دکتر حسن هناره
neglect and overlook. . ارادتمند دکتر حسن هناره
✍️ turn a blind eye
ندیدن
هیچگاه به معنای بخشیدن نبوده، بلکه به معنای ندیدن کار خطا و به قولی از گوشی گرفتن و از گوشی بیرون دادن است. حتی گوش اول هم نمی گیرد و گویی کار خطا روی هوا تجزیه شد.
چشم بر قضیه ای بستن
توجه نکردن، محل نگذاستن
ندیده گرفتن
ندیده اشتباه
زیر سبیلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)