بدو گفت شاه ، ای زن آرام گیر
چه گوئی سخنهای نادلپذیر.
فردوسی.
بدو گفت طوس ای سپهدار پیرچه گوئی سخن های نادلپذیر.
فردوسی.
تو بندوی را سر به آغوش گیرمگو هیچ گفتار نادلپذیر.
فردوسی.
مرا این سخن بود نادلپذیرچو اندیشه کردم من از هر دری.
منوچهری.
در این ژرف دریای نادلپذیرتو افکندیم هم توئی دستگیر.
اسدی.
رجوع به نادلپسند شود.