نادری سمرقندی
لغت نامه دهخدا
من دلشکسته گویم صفت نظام نامی
که نداشت بی وصالش دل ناتوان نظامی.
آخر از ناسازی دوران در وطن بجان آمد و در عهد همایون پادشاه به هندوستان آمده به رتبه تقرب پادشاهی رسید . در سال 966 هَ. ق. در هندوستان وفات کرد . از اشعار اوست :
وه چه خرام است قد یار را
بنده شوم آن قد و رفتار را.سر کویت که عمری بودم آنجا
به عمر خود کجا آسودم آنجا؟
چه پرسی : نادری چونی در آن کو؟
گهی ناخوش گهی خشنودم آنجا.گرد یاقوت لب لعلت عجب خطی دمید
هیچکس در دور یاقوت اینچنین خطی ندید.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید