نادرشاه افشار

لغت نامه دهخدا

نادرشاه افشار. [ دِ هَِ اَ ] ( اِخ ) سرسلسله پادشاهان افشاریه ایران است. وی در 28 محرم سال 1100 هَ. ق. درناحیه دستگرد از توابع دره گز متولد شد، پدر او امامقلی قرقلو از ایل افشار بود، ایل افشار از ایل هائی است که شاه عباس کبیر به دوران سلطنت خویش به ناحیه ٔکبکان کوچ داده بود تا در سرراه ازبکان مقاومت کنند. امامقلی از افراد بی نام و نشان این ایل بود و گویابه شغل پوستین دوزی و به تنگدستی روزگار میگذرانیده است. نام اصلی نادرشاه نادرقلی یا ندرقلی بود و بعداً به طهماسبقلی و سرانجام به نادرشاه افشار معروف گشت. ندرقلی در آغاز جوانی از پدر یتیم ماند. از سنین کودکی و آغاز جوانی او اطلاع روشنی در دست نیست. وی در هفده سالگی با مادرش اسیر ازبکان شد و دوران اسارت او چهار سال طول کشید. سرانجام پس از مرگ مادرش در اسیری ، وی از چنگ ازبکان فرار کرد و به دیار خود آمد، و بخدمت «باباعلی بیگ کوسه لوی افشار» روی آورد. باباعلی بیگ رئیس ایل افشارو حکمران ابیورد بود، ندرقلی به پاس رشادتهائی که در زد و خوردهای محلی نشان داد در دستگاه بابا علی به درجه «ایشک آقاسی » رسید و یکبار هم از طرف او مأمور گزاردن پیامی به دربارشاه سلطان حسین گشت و به اصفهان رفت. وی پس از فوت باباعلی بیگ به مشهد آمد و از نزدیکان ملک محمود سیستانی حکمران خراسان شد و چون به کمک دو تن از سران افشار به قصد ملک محمود توطئه ای کرده بود و ملک محمود از قصد وی آگاه شد بناچار ندرقلی به ابیورد فرار و جمعی را بدور خود فراهم کرد و پس از زد و خوردهائی با ملک محمود، چون آوازه شجاعتش به گوش شاه طهماسب رسیده بود، شاه ، حسنعلی بیگ معیرالممالک را نزد او فرستاد تا منصب حکومت ابیورد را به وی ابلاغ نماید. و چندی بعد شاه طهماسب که عزیمت تسخیر مشهد داشت ، با ندرقلی در ولایت خبوشان ملاقات کرد و او را رسماً به خدمت خود پذیرفت و ندرقلی درملازمت اردوی شاه به محاصره مشهد همت گماشت. و چون فتحعلی خان سردار بزرگ شاه طهماسب را رقیب سرسخت خویشتن می پنداشت شاه را نسبت بدو بدگمان کرد و شاه فتحعلی خان را بکشت ( 14 صفر 1139 ). و نادر سردار بی رقیب اردوی شاه شد. سپس با ملک محمود سیستانی جنگی سخت درپیوست و سرانجام ملک محمود بر اثر خیانت یکی از سردارانش شکست خورد و در حجره ای از صحن رضوی بست نشست و نادر پیروزمندانه مشهد را تصرف کرد ( 16 ربیع الثانی 1139 ). و به تعمیر و تذهیب مرقد امام رضا همت گماشت.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نادر شاه ( و. ۱۱٠٠ - ف. ۱۱۶٠ه. ق . ) پادشاه ( ۱۱۶٠ - ۱۱۴۸ ه.ق . ) ایران و موسس سلسله افشاریه . نام اصلی او ندرقلی یا نادر قلی بود و در ناحیه دستگرد از توابع دره گز متولد شد . در هفده سالگی با مادرش اسیر ازبکان شد و در این اسارت مادرش را از دست داد. پس از چهار سال از اسارت ازبکان گریخت و به خدمت حکمران ابیورد بابا علی بیگ کوسه لوی افشار در آمد . و مقام و مرتبه ای یافت . آنگاه به مشهد رفت و با ملک محمود سیستانی از در مخالفت در آمد و شهرت و آوازه یافت و بدین ترتیب سرانجام به دربار شاه طهماسب صفوی رسید و به مناسبت خدماتی که به وی در دفع افغانها کرد به لقب طهماسب - قلی خان ملقب گشت و حکومت بسیاری از ایالات ایران را و سرداری سپاه ایران را بدست آورد و به کار قلع و قمع و یکسره کردن فتنه افغانها و دیگر دشمنان ایارن پرداخت در ۱۱۴۳ ه.ق . عثمانیها را از آذربایجان و همدان بیرون راند و در قفقازیه تا دل داغستان پیش رفت . در این هنگام شاه طهماسب قراردادی با دولت عثمانی و روسیه منعقد ساخت که به سود ایران نبود و این امر بهانه به دست نادر داد و وی شاه طهماسب را از سلطنت خلع کرد و پسر هشت ماهه شاه طهماسب را به نام شاه عباس سوم به سلطنت برداشت تا اینکه در سال ۱۱۴۸ رسما خود را شاه خواند . هزینه سرسام آور جنگهای پی در پی . نادر را به لشکر کشی درخشان و موفقیت- آمیزش به هند در سال ۱۱۵۲ - ۱۱۵۱ وادار ساخت و در نتیجه این لشکرکشی محمد شاه امپراطور مغول هند ناگزیر تمام ایالات واقع در شمال و غرب رود سند را به نادر واگذاشت و نیز خراج گزافی را عهده دار شد. در سال ۱۱۵۴ ه.ق . سوئ قصدی به جان نادر شد که شک میرفت از جانب پسرش رضاقلی میرزا باشد .این حادثه مایه تغییر اخلاق نادر گردید . و از آن پس سیاست و رفتار وی روز به روز ظالمانه تر و نامعقول تر گردید . در ایالات مختلف شورشهایی علیه سختگیریهای او برپا شد و سرانجام در سال ۱۱۶٠ ه.ق . عده ای از روسای افشاریه و قاجاریه به چادر او ریختند و او را به قتل رسانیدند .

دانشنامه آزاد فارسی

نادرشاه افشار (۱۱۰۰ـ۱۱۶۰ق)
نخستین پادشاه (حک: ۲۴ شوال ۱۱۴۸ـ۱۱ جمادی الثانی ۱۱۶۰ ق) سلسلۀ افشاریه. نادرقلی، یا نَذَرقلی، پسر امامقلی از تیره قرخلو (قرقلو) از طوایف افشار، در دستجرد از روستاهای درگز خراسان به دنیا آمد. در هجده سالگی با مادرش اسیر ترکمن ها شد. پس از مرگ مادر از اسارت گریخت و به خدمت بابا علی بیک کوسه احمدلو حاکم ابیورد درآمد، پس از مرگ او حاکم ابیورد کلات شد. پس از استیلای ملک محمود سیستانی بر مشهد، مدتی به خدمت او درآمد اما بعد از مدتی به مخالفت با وی برخاست. در اوایل سال ۱۱۳۹ق به اردوی شاه طهماسب پیوست و پس از قتل فتحعلی خان قاجار، وکیل السلطنۀ شاه طهماسب دوم صفویشد. در همان سال بر ملک محمود سیستانی غلبه کرد. آن گاه ازبکان را از خراسان و روس ها را از گیلان بیرون راند. بعد با افغان ها جنگید و پس از فتح مجدد هرات ، آن را به اللهیار ابدالی سپرد. اشرف افغان را نیز سرکوب و در ۱۱۴۲ق متواری کرد و با این کار به اشغال هفت سالۀ ایران به دست افغان ها پایان داد. او در اوایل سال ۱۱۴۲ق شاه طهماسب دوم را به قصر سلطنتی اصفهان بازگرداند و تا پایان آن سال فارس، خوزستان ، لرستان ، کرمانشاه، و کردستان را تصرف کرد. سپس به جنگ با اللهیار ابدالی که به خراسان حمله کرده بود، رفت . شکست شاه طهماسب دوم در جنگ با عثمانی ، بهانه ای برای اثبات عدم شایستگی وی از طرف نادر شد و بدین ترتیب او را در ۱۱۴۵ق از سلطنت عزل کرد و فرزند هشت ماهۀ او را به نام شاه عباس سوم به سلطنت برگزید و خود مقام نیابت سلطنت را به عهده گرفت . پس از آن همواره به نبرد با شورشگران و کشورگشایی مشغول بود تا سرانجام در دشت مغان بر تخت سلطنت نشست . نادر شاه در ۱۱۵۰ق قندهار و یک سال بعد غزنین ، کابل ، جلال آباد و دهلی را به تصرّف درآورد و بر محمد شاه گورکانی ، پادشاه هندوستان غلبه کرد . قبل از بازگشت به ایران (۱۱۵۲ق) حکومت را به محمدشاه واگذاشت و خزانه و جواهرات سلطنتی هندوستان را با خود به ایران آورد و سال بعد برای تسخیر ماوراءالنهر و خوارزم اقدام کرد. وی درپی ابتلا به بیماری استسقا و بدبینی نسبت به فرزندش رضاقلی میرزا، روحیه اش تغییر کرد و پس از آن دست به خشونت و خون ریزی های مکرر زد و به مردم مشهد فشار فراوانی وارد آورد. عاقبت هنگامی که برای سرکوب شورش کردها به خبوشان (قوچان ) رفته بود، به دست سردارانی که مورد سوءظن قرار گرفته بودند، کشته شد. پیکر نادرشاه در آرامگاهی که در زمان زندگی خود او در حدود دروازۀ شمال غربی مشهد به شکل برج از سنگ سرخ ساخته بودند، به خاک سپرده شد. در دورۀ احمدشاه قاجار مقبرۀ نادرشاه تجدید ساختمان شد (۱۲۹۶ش)، که چندی بعد ازبین رفت. در ۱۳۴۲ آرامگاه کنونی در زمینی به مساحت ۱۴,۴۰۰ متر مربع شامل اتاق مقبره، دو تالار، موزۀ اسلحه، کتابخانه و تأسیسات دیگر احداث شد و مجسمۀ۶.۵متری مفرغی نادرشاه سوار بر اسب روی برج آرامگاه نصب شد. کلنل محمدتقی خان پسیان نیز در باغچه ای در شمال آرامگاه نادر مدفون است.

پیشنهاد کاربران

نادر شاه افشار ترک نبود، ترکمان بود، ترکمان با ترکمن تفاوت دارد، ترکمان ها ترک زبانان کوچ رویی هستند که اصالت ترکی ندارند.
نادرشاه سکه های بسیاری داشت برای هر منطقه که حکومت میکرد سکه های مخصوص انجا را ضرب میکرد طبیعی هست اگر من هم شاه یونان بشوم یا شاه ایتالیا بشوم سکه میزنم برای آن مردم و خود را شاه ایتالیا و شاه یونان معرفی میکنم . قطعا تغییری در هویت و اصالت نادرشاه ندارد نادرشاه در سرتاسر عمر خود به زبان ترکی اغوز صحبت میکرد و هرگز هیچ زبانی را بر آن ترجیح نمیداد ، فارسی را بعدها به اجبار برای ارتباط با دیگرانی که فارس بودند یاد گرفته بود و همیشه دست و پا شکسته فارسی صحبت میکرد. این را در مستند های تاریخی نگاشته اند و قابل کتمان نیست همچنین نادرشاه از خود دو کتیبه در کلات نادری در خراسان بجای گذاشته است که مزین به اشعار زیبای ترکی میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر یک سکه که پشت آن نوشته شاه ایران زمین هستم دو کتیبه هست که نوشته من ترک هستم همچنین در سکه های دیگر موجود در سایت موزه ها اثری ازنام ایران در انها نیست نادرشاه ایرانم که باشه شاه عراقم که بوده باشه شاه هندوستانم که بوده باشه از ایل افشار و از ترکان اصیل بوده است. جعل کار نژادپرستان است

نادرشاه افشار
نادرشاه از ترک های ترکمان ایل افشار که تبار اینها قراختایلو از شمال چین بوده که با سلجوقیان وارد ایران شدند ●او همواره به ترکمان بودن خود میبالید ، بعد از حمله مغول از خراسان وارد اذربایجان شده و در شهر
...
[مشاهده متن کامل]
تکان تپه سکونت میکنند ، نادر به زبان ترکی تکلم میکرد و میخواست تا به فتوحات پدر بزرگش امیر تیمور لنگ برسد

نادرشاه یک ایران پرست بود نه مغول و شبه مغول.
روی سکه نادرشاه چنین سخن زیبایی نقش بسته است:
سکه بر زر کرد نام سلطنت را در جهان . . . نادر ایران زمین خسرو گیتی ستان
خوب نگاه کن. نوشته نادر ایران زمین. ننوشته نادر مغولستان یا قرقیزستان.
نادرشاه افشار
نادرشاه تو کتیبه خودش که تو کلات هستش و گلبن افشار شاعر دربارش که خودش از ایل افشار بودش اونو نوشته اونو به تیمور که ترک تبار بوده وصل کرده نادر خودش تو نامه های خودش به دربار عثمانی خودش به صراحت ترکمان
...
[مشاهده متن کامل]
یعنی ترک اغوز معرفی کرده یعنی نادرشاه ترک تبار بوده و همه منابع معتبر داخلی و خارجی مثل britannica و iranica و encyclopedia islam و منابع اون زمان و منشی دربارش اونو ترکتبار معرفی کرده اند ایل افشار تو قدیمی ترین منابع یعنی کتاب دیوان لغات الترک به عنوان ایل ترک اغوز اومده خواهشا بعضیا تاریخ نمی دانند حداقل تاریخو جعل و تحریف نکنند . . . ممنون

درود بر نادر کردتبار
ایل افشار دارای 2 خانواده به نام های : قرخلوی و قاسملو بود
افشارها از آناتولی به اذربایجان کوچیدند و سپس در زمان صفویه خانواده قرخلوی افشار ( نادرشاه از خانواده قرخلوی افشار بود ) به همراه چند ایل دیگر به خراسان کوچانده شدن تا از ایران در برابر حملات ازبکان دفاع کنند
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه غالب جمعیت افشارها در آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، زنجان و خراسان است
تلفظ درست آن اوشار یا آفشار است، افشارها ترکمان بوده اند

ولایت قندهارافغانستان درزمان نادرشاه افشار
توسط بختیاری هاکه عمدتاازایل دورکی بودند
به فرماندهی ملاآدینه خان آسترکی دورکی
فتح شد

نادرقلی ملقب به تهماسب قلی خان و نادر شاه از ایل افشار خراسان از ۱۱۱۴ خورشیدی تا ۲۸ خرداد[۳] یا ۳۰ خرداد[۴] ۱۱۲۶ خورشیدی، پادشاه ایران و بنیانگذار دودمان افشاریه است. او از مشهورترین پادشاهان ایران پس از اسلام است که سرکوب افغانها و بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح هندوستان و ترکستان و جنگهای پیرزومندانه او سبب شهرت بسیارش گشت. به او در اروپا لقب «آخرین جهانگشای شرق»، «ناپلئون ایران» و «اسکندر دوم» نیز داده اند. شعر معروف نادر که در زمان تاجگذاری دستور ضرب آن بر سکه هارا داد به شرح زیر است:
...
[مشاهده متن کامل]

سکه بر زر کرد نام سلطنت را در جهان نادر ایران زمین و خسرو گیتی ستان
محتویات [نمایش]
کودکی تا مشهور شدن در خراسان [ویرایش]
نادر شاه افشار در سال ۱۶۸۸ در ایل افشار در درگز خراسان به دنیا آمد.
اَفشار یا اوشار یکی از ایلهای بزرگی است که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه های سلسله صفوی را بنیاد گذاردند. این ایل به دو شعبه بزرگ تقسیم می‏شد: یکی قاسملو و دیگری ارخلو یا قرخلو؛ نادر شاه افشار از شعبه اخیر بود. طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمین، در نواحی ابیورد و درگز و باخرز تا حدود مرو مسکن داد؛ تا در برابر ازبکان و ترکمانان مهاجم سدی باشند. شمار زیادی از این ایلها در زمان شاه عباس اول در ایل شاهسون ادغام گشتند. [۵]
نام اصلی او «نادرقلی» بود و به روایت غیرمستندی، هنگامی که هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبک های خوارزم به اسارت آنها درآمد. بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخت و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد، باباعلی بیگ، بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرد و بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را «نادرقلی بیگ» نامید. [۶]
در این هنگام افغان ها به رهبری محمود افغان اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را به قتل رسانده بودند. با سقوط اصفهان و قتل شاه سلطان حسین، پسر او به نام شاه تهماسب دوم صفوی که از اصفهان به قزوین گریخته بود خود را در ۱۱۳۵ق پادشاه ایران خواند ولی حکام نواحی گوناگون کشور حاضر به اطاعت از او نشدند.
پیوستن به تهماسب دوم و شکست اشرف افغان [ویرایش]
محمود افغان نیز که تنها بر اصفهان و نواحی اطراف آن حکومت می کرد کمی بعد به دست پسر عمویش به نام اشرف افغان در ۱۱۳۷ق به قتل رسید. همزمان با این اوضاع، نادر که از میزان نفوذ خاندان صفوی در میان مردم آگاه بود، به شاه تهماسب دوم پیوست و در ۱۱۳۹ق سردار سپاه او شد. سپس خراسان را به تصرف خود در آورد. [۷]
مالک بزرگ ملک محمود سیستانی ( حاکم سیستان ) تا حدی مانع قدرت گیری نادر شد ولی نادر در سال ۱۱۳۷ ق. پشتیبانی شاه طهماسب دوم صفوی و فتحعلی خان قاجار ( پسر شاه قلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار ) را جلب کرد و توانست ملک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان برپا نماید. شاه تهماسب نیز، نادر قلی را والی خود در خراسان اعلام کرد و پس از آن نادر نام خود را به «طهماسب قلی» تغییر داد. سال بعد او پس از سرکوب چند ایل ترک و کرد به حکمرانی کامل خراسان رسید.
وی پس از آن برای به قدرت رساندن شاه تهماسب با افغانها وارد جنگ شد. در ۱۷۲۹ رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در مهماندوست در نزدیکی دامغان ( طی نبرد دامغان ) و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقان فارس شکست داد. او سپس در تعقیب اشرف، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داد و قبایل این دیار را مطیع خود نمود. بدین ترتیب پس از هفت سال شورش افغان ها در ۱۱۴۲ق به پایان می رسد.
تاریخ ایران
دوران باستان
نیا - ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ. م.
عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ. م.
منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پ. م.
شاهنشاهی
ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ. م.
( سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پ. م. )
هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پ. م.
سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پ. م.
اشکانیان ۲۴۷ پ. م. –۲۲۴ پس از میلاد
ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱
سده های میانه
امویان ۶۶۱–۷۵۰
خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸
زیاریان
۹۲۸–۱۰۴۳ صفاریان
۸۶۷–۱۰۰۲
آل بویه
۹۳۴–۱۰۵۵ سامانیان
۸۷۵–۹۹۹
غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶
سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴
خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
چوپانیان
۱۳۳۵–۱۳۵۷ مظفریان
۱۳۳۵–۱۳۹۳
جلایریان
۱۳۳۶–۱۴۳۲ سربداران
۱۳۳۷–۱۳۷۶
تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
قراقویونلو
۱۴۰۶–۱۴۶۸ تیموریان
۱۴۰۵–۱۵۰۷
آق قویونلو
۱۴۶۸–۱۵۰۸
معاصر اولیه
صفویان ۱۵۰۱–۱۷۳۶
( هوتکیان ۱۷۲۲–۱۷۲۹ )
افشاریان ۱۷۳۶–۱۷۴۷
زندیان
۱۷۶۰–۱۷۹۴ افشاریان
۱۷۴۷–۱۷۹۶
قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
معاصر
دودمان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹
دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰
جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز
نوشتارهای مرتبط [نمایش]
این جعبه: نمایش • بحث • ویرایش
نادر سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ می شود و روسها را از شمال ایران می راند، اما در زمان جنگ با عثمانیها که غرب ایران را در اشغال داشتند متوجه شورشی در شرق ایران شده و جنگ را نیمه کاره رها کرده و به آن سامان می رود. شاه تهماسب صفوی با توجه به قدرت و شهرت روزافزون نادر و به قصد اظهار وجود دنباله جنگ وی را با عثمانیان به قصد بازپسگیری ایروان می گیرد ولی به سختی شکست می خورد.
برکنار کردن تهماسب دوم و نایب السلطنگی [ویرایش]
در سال ۱۱۴۵ق به دنبال قراردادی میان شاه تهماسب دوم و دولت عثمانی و در پی شکست ایران، گرجستان و ارمنستان در ازای تبریز به آن دولت وا گذار می شوند. نادر که خود این نواحی را به ایران بازگردانده بود تهماسب را از شاهی برکنار گردانده و پسر خردسالش را با نام ( شاه عباس سوم ) به جانشینی برگزید و برای حفظ قدرت، خود را نایب السلطنه ن . . .

بپرس