نادرستی
/nAdorosti/
مترادف نادرستی: تباهی، تقلب، سقم، فساد، کذب، اعوجاج، کژی، ناراستی، ناهمواری
متضاد نادرستی: درستی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
ناراستی کجی .
فرهنگ عمید
۲. ناراستی، تقلب، خیانت.
مترادف ها
حد وسط، خاج، صلیب، چلیپا، اختلاف، نا درستی
چینه، گناه، اشتباه، عیب، نقص، خطا، تقصیر، نا درستی، کاستی، گسله، شکست زمین، حرج
ناپاکی، نا درستی، ناراستی، بی دیانتی
نا درستی، عدم امانت
غلط، اشتباه، نا درستی، عدم دقت، عدم صحت، چیز ناصحیح و غلط
نقص، نا درستی، عدم صلاحیت، نارسایی، بی کفایتی، نااشنایی
نقص، نا درستی، ناشایستگی، عدم صلاحیت، نارسایی، بی کفایتی
نا درستی، بی نزاکتی، عدم رعایت ایین معاشرت
نا درستی، خلاف موازین انصاف، بی عدالتی، بی انصافی
فارسی به عربی
لاانصاف
پیشنهاد کاربران
سیاهی
غلطکاری
نادرستی=بطلان