ناخون

لغت نامه دهخدا

ناخون. ( اِ ) ناخن. ( آنندراج ). ضبط و تلفظ دیگری است از ناخن :
نوحه گر کرده زبان چنگ حزین از غم گل
موی بگشاده و بر روی زنان ناخونا
گه قنینه به سجود اوفتد از بهر دعا
گه ز غم برفکند یک دهن از دل خونا.
فیروز مشرقی.
رجوع به ناخن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ناخن : نوحه گر کرده زبان چنگ حزین از غم گل موی بگشاده و بر روی زنان ناخونا... ( فیروز مشرقی المعجم )

گویش مازنی

/naaKhoon/ نخون

پیشنهاد کاربران

بپرس