ناخوانده وارد شدن

مترادف ها

crash (فعل)
خرد کردن، تصادم کردن، درهم شکستن، سقوط کردن، ریز ریز شدن، ناخوانده وارد شدن

فارسی به عربی

تحطم

پیشنهاد کاربران

inflict yourself/somebody on somebody
to visit or be with someone when they do not want you – used humorously

بپرس