ناخن رساندن. [ خ ُ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) ناخن زدن. ناخن خلانیدن. خراشیدن : حسن بر ساز محبت چو رساند ناخن ناله ساز است ، چه از نقره چه از آهن تار.درویش واله هروی ( از آنندراج ).خونابه دل آتش یاقوت گداز است مگذار به این آبله ناخن برسانیم.صائب ( از آنندراج ).