ناخن به جگر شکستن. [ خ ُ ب ِ ج ِ گ َ ش ِ ک َ ت َ] ( مص مرکب ) تصرف کردن در مزاج. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). اثر کردن. اثر گذاشتن. تأثیر کردن : مگر ز سنگ بود پرده های گوش کسی که ناخنش بجگرنشکند ترانه عشق.صائب ( از آنندراج ، بهار عجم ).