ناخن براه

لغت نامه دهخدا

ناخن براه. [ خ ُ ب ُ ] ( اِ مرکب ) ناخن برا. ناخن برای : در بادیه شد تنها بی زاداما همیشه سوزن و ناخن براه و دلو و حبل با وی بودی.( کیمیای سعادت ). رجوع به ناخن برا و ناخن برای شود.

فرهنگ فارسی

( صفت و اسم ) ۱ - مقراضی که بوسیله آن ناخن برند: بتاب یکسرناخن قواره مه را دوشاخ چون سر ناخن برا نمود بتاب . ( خاقانی ) ۲ - مقراض قیچی . توضیح هم [ ناخن برا( ی ) ] صحیح است و هم [ ناخن پیرا( ی ) ] و هیچیک محرف دیگری نیست .

پیشنهاد کاربران

بپرس