ناخالص
/nAxAles/
مترادف ناخالص: آمیخته، غش دار، ناسره
متضاد ناخالص: خالص
برابر پارسی: ناک | ناپالوده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
دانشنامه آزاد فارسی
ناخالص (heterozygous)
در جانداران، داشتن دو الل (دگره) متفاوت یک صفت. به عکس، در جانداران خالص (هوموزیگوس)، هر دو کروموزوم یک نوع الل دارند. در جمعیتی که در آن برون زادگیری صورت گرفته است، هر فرد عموماً برای برخی ژن ها ناخالص و برای بقیه خالص خواهد بود. مثلاً در انسان الل های رنگ چشم آبی و قهوه ای وجود دارد، ولی الل رنگ چشم آبی در مقابل الل بارز رنگ قهوه ای چشم مغلوب است. فرد دارای چشمان آبی از نظر این صفت خالص است، ولی افراد با چشمان قهوه ای ممکن است خالص یا ناخالص باشند.
در جانداران، داشتن دو الل (دگره) متفاوت یک صفت. به عکس، در جانداران خالص (هوموزیگوس)، هر دو کروموزوم یک نوع الل دارند. در جمعیتی که در آن برون زادگیری صورت گرفته است، هر فرد عموماً برای برخی ژن ها ناخالص و برای بقیه خالص خواهد بود. مثلاً در انسان الل های رنگ چشم آبی و قهوه ای وجود دارد، ولی الل رنگ چشم آبی در مقابل الل بارز رنگ قهوه ای چشم مغلوب است. فرد دارای چشمان آبی از نظر این صفت خالص است، ولی افراد با چشمان قهوه ای ممکن است خالص یا ناخالص باشند.
wikijoo: ناخالص
مترادف ها
ناخالص
کثیف، نا درست، ناصاف، چرک، ژیژ، ناپاک، ناخالص
فارسی به عربی
( ناخالص (سود ناخالص ) ) إِجْمالی
پیشنهاد کاربران
ناپالوده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) غیرمصفی. غیرمروق. صافی نکرده. تصفیه نشده. مقابل پالوده. رجوع به پالوده شود: شهد، انگبین ناپالوده. ( مهذب الاسماء ) .